تاریخچه سینما در بروجرد
دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۳ ب.ظ
شکل گیری اولین سینما در بروجرد به سال 1323 شمسی که نیروهای متفقین راه اندازی کردند باز می گردد.
روزنامه راز در شماره 24 خود نوشته است: « هفته ای یکبار سینمای جالبی از طرف نیروی متفقین در بروجرد داده می شود و هر بار عده بسیاری برای مشاهده فیلم ها دعوت می شوند.»
روزنامه راز در شماره 24 خود نوشته است: « هفته ای یکبار سینمای جالبی از طرف نیروی متفقین در بروجرد داده می شود و هر بار عده بسیاری برای مشاهده فیلم ها دعوت می شوند.»
اما تاسیس اولین سینمای عمومی بروجرد را همین نشریه در شماره 36 با سر تیتر «افتتاح سینما» خبر داده و نوشته است: « اخیرا سینمایی به نام سینما لرستان در شهر بروجرد تشکیل شده و همین یکی دو هفته افتتاح می شود»
بروجرد در سال 1338 - 1348 دارای چهار سینما بود
بقیه مقاله در ادامه مطلب،
شکل گیری اولین سینما در بروجرد به سال 1323 شمسی که نیروهای متفقین راه اندازی کردند باز می گردد.
روزنامه راز در شماره 24 خود نوشته است: « هفته ای یکبار سینمای جالبی از طرف نیروی متفقین در بروجرد داده می شود و هر بار عده بسیاری برای مشاهده فیلم ها دعوت می شوند.»
اما تاسیس اولین سینمای عمومی بروجرد را همین نشریه در شماره 36 با سر تیتر «افتتاح سینما» خبر داده و نوشته است: « اخیرا سینمایی به نام سینما لرستان در شهر بروجرد تشکیل شده و همین یکی دو هفته افتتاح می شود»
بروجرد در سال 1338 - 1348 دارای چهار سینما بود،
«سینما داریوش» نخستین سینمای استان لرستان است که در سال ۱۳۳۸ در ضلع شمال غربی میدان پهلوی سابق (شهدا) افتتاح شد. این سینما توسط آقایان حریری، کتیرایی، نویدی، رازانی و شهپر ( آقای شهپر قبل از انقلاب اسلامی آپاراتچی سینما بود که بعد از انقلاب اسلامی این مسولیت بر عهده ی افراد دیگری سپرده شد از جمله آقایان روزبهانی و قاعدی)ساخته شد. متراژ این سینما 730/84 متر مربع و زیربنای آن 929/46 متر مربع می باشد (زیر بنای سالن انتظار سینما 166/43 متر مربع و زیر بنای سالن نمایش آن 315/24 متر مربع می باشد).سینما داریوش قبل از کشیده شدن خیابان تختی دارای سالن سر باز معروف به سالن تابستانه بود(این سالن دقیقا سمت راست سینما بود) آن زمان به علت نبود سیستم های خنک کننده و تهویه از سالن تابستانه استفاده می کردند. روزهایی که هوا آرام بود مخصوصا در فصل تابستان بعد از تاریک شدن هوا فیلم ها در سالن تابستانه به نمایش در می آمدند. سالن تابستانه سینما داریوش بعد از به وجود آمدن خیابان تختی تخریب و جمع شد. سینما داریوش ۵۰4 صندلی داشت که 180 صندلی آن در بالکن سینما بود (آمار مربوط به سالن سر بسته سینما می باشد). اندازه ی پرده ی نمایش این سینما 65 متر مربع بوده است.سینما داریوش در 31 شهریور سال 1362 به مبلغ 915000000 ریال به جمهوری اسلامی ایران فروخته شد. این سینما پس از انقلاب اسلامی با عنوان «آزادی» تا سال ۱۳۸۵ فعالیت داشت اما در اثر زمین لرزه ی سال 1385، خسارت های زیادی دید و در سال های اخیر از فضای آن برای برگزاری نمایشگاه های کتاب استفاده می شود. لازم به ذکر است این سینما در سال 1376 یک بار بازسازی شده است. قیمت بلیط این سینما در سال 1383 - 2000 ریال و در سال 1384 - 2500 ریال بوده است.

ضلع شمال غربی میدان پهلوی (شهدا) - سینما داریوش در میان کادر زرد رنگ مشخص است.
«سینما گرین سیتی» در ۱۳۴۱ با عنوان «گرین سیتی» (همان نام لاتین شهر سبز) تاسیس شد. این سینما توسط آقایان نویدی و رازانی که در ساخت سینما داریوش هم مشارکت داشتند ساخته شده است. سینما گرین سیتی بعد از انقلاب اسلامی به «شهر سبز» یا هما نام فارسی اش و بعد ها به نام فلسطین تغییر نام یافت.سینما شهر سبز دارای سالن بزرگی با 1017 صندلی است که 90 صندلی آن در بالکن می باشد. متراژ سینما گرین سیتی 1229/5 متر مربع و زیر بنای آن 1406/5 متر مربع می باشد (زیر بنای سالن انتظار سینما 351/5 متر مربع و زیر بنای سالن نمایش آن 766 متر مربع می باشد). آپارات های این سینما دو دستگاه 5*3 KPT روسپد و اندازه ی پرده ی نمایش آن 15*9 می باشد و برای پخش صدا از 2 عدد بلند گوی معمولی از نوع آمپی فایر استفاده می کنند. و درجه کیفی سینما یک مطلوب می باشد. ورودی به سینما از بیرون 1 درب و ورودی به سالن نمایش 3 درب و خروجی از سالن نمایش 2 درب می باشند. این سینما مجهز به 2 سرویس بهداشتی می باشد. سینماگرین سیتی در 31 شهریور 1362 به مبلغ 625000000 ریال به جمهوری اسلامی ایران فروخته شد. لازم به ذکر است این سینما 2 بار بازسازی شده است یک بار در سال 1376 هم زمان با بازسازی سینما داریوش و یک بار هم در سال 1382 . قیمت بلیط این سینما در سال 1383 - 3000 ریال و در سال 1384 - 4000 ریال بوده است. نقطه مثبت این سینما می تواند بزرگی آن و محیط خانوادگی اش باشد و نقطه ی ضعف آن در گذشته نرسیدن به ساختمان سینما و اکران شدن فیلم بعد از به نمایش در آمدن در کلانشهر ها و سایر شهر های بزرگ باشد اصطلاحا از مد افتادن فیلم می باشد. این سینما با اینکه در حال حاضر تنها سینما ی بروجرد است اما به علت فرسودگی و نداشتن امکانات رفاهی مناسب جهت خانواده ها آنچنان رونق خاصی ندارد و مورد توجه شهروندان قرار نمی گیرد.

چهار راه باغ میری به طرف جنوب - سینما گرین سیتی در میان کادر زرد رنگ مشخص است (اگر دقت کنید قسمت بلند تر سینما ، قسمتی که روی آن پوستر فیلم ها برای تبلیغ نصب می کنند کاملا مشخص است).
یکی از شهروندان درباره ی خاطراتش از سینما گرین سیتی این چنین برای بروجرد سرزمین فرزانگان گفت:
«از سینما گرین سیتی تا خانه ما چیزی فاصله نبود، به دلیل این که آن سالن فاقد دستگاه های خنک کننده و گرمایشی بود (البته در آن زمان) نشستن در آن سالن در تابستان مشگل و در زمستان بسیار سخت بود. شب های تابستان که فیلم پخش می شد ما بچه ها که نه پول خرید بلیت و نه جرات رفتن به سینما داشتیم، به پشت بام ها می رفتیم و صدای فیلم را گوش می دادیم.»
«سینما ایران» توسط مرحوم شب قره احتمالا در اوایل دهه ی 40 ساخته شد، و زمین آن مربوط به حاج ولی قُباری بود. سینما ایران در خیابان شهدا (بین پاساژ آیینه و چهار راه حافظ) قرار داشت که در حال حاضر به صورت یک محیطی سرباز می باشد که گاهی به صورت پارکینگ ماشین و در مواقعی از سال به صورت بازار دست فروشان مورد استفاده قرار می گیرد و متعلق به بخش خصوصی می باشد، گویا به علت اینکه در سال های قبل از طرف شهرداری به خاطر طرح جامع شهر در مسیر خیابان که از آن می گذشت قرار داشت مورد استفاده و بهره برداری بهتر قرار نگرفت و به نظر می رسد که طرح مذکور نیز ملغی گردیده است ولی همچنان بدون استفاده مانده است. این سینما دارای دو سالن مجزا بوده است یک سالن سر پوشیده و یک سالن سر باز معروف به سالن تابستانه(این سالن در پشت سینما قرار داشت نزدیک به دبیرستان دخترانه ی ایران دخت) آن زمان به علت نبود سیستم های خنک کننده و تهویه از سالن تابستانه استفاده می کردند. روزهایی که هوا آرام بود مخصوصا در فصل تابستان بعد از تاریک شدن هوا فیلم ها در سالن تابستانه به نمایش در می آمدند. سینما ایران در اواخر دوره ی پهلوی و اوایل انقلاب اسلامی تخریب شد و قصد بازسازی آن را به صورت مدرن داشتند که بعد از انقلاب منتفی و از باسازی آن صرف نظر گردید.
یکی از شهروندان درباره ی خاطراتش از سینما ایران این چنین برای بروجرد سرزمین فرزانگان گفت:
«در مقابل سینما ایران یک دکه جیگرکی مربوط به مرحوم شاددل بود این دکه حدودا در سال 1345 شروع به کار کرد. این دکه یک دکه ی یک طبقه بود که از کنار چند پله می خورد و بالای دکه نیز صندلی داشت و مورد استفاده قرار می گرفت که بسیار دلنشین و با صفا بود و به سینما و خیابان و پیاده رو کاملا مشرف بود. و زمانی که مردم می خواستند به سینما بروند دلی هم از عزا در می آوردند. آن روز ها سالن سر باز سینما ایران دنیایی داشت شب های تابستان که هوا آرام و گرم بود مردم برای دیدن فیلم به سینما ایران می رفتند و ساعاتی را در آن جا می گذراندند.»
«سینما آریا» در سال 1348 توسط مرحوم شب قره و ناصر صادات ساخته شد. سینما آریا در خیابان بهار روبروی ساختمان شهرداری مرکزی و بین پاساژ شهر سبز و سه راه خرم قرار داشت که جزء آخرین سینما هایی بود که به جمع سینما های بروجرد افزوده شد، این سینما در اوایل انقلاب با رکودی که دچار سینما و فیلم در ایران گردید و کم اقبالی مردم از رفتن به سینما دچار ورشکستگی و فرسودگی گردید و زمانی هم گرفتار آتش سوزی گردید، که به مرور زمان تخریب شد، و توسط شرکا به دوقسمت مساوی تقسیم گردید. یک قسمت آن به چند مغازه و خانه تبدیل و قسمت دیگر آن بعد از سالیان دراز که به صورت خرابه بود در سال های اخیر به بانک تبدیل گردیده است.
جناب آقای فرهاد داودوندی یکی از وبلاگ نویسان و خبرنگاران فعال بروجرد در رابطه با خاطراتش از سینما آریا این چنین برای بروجرد سرزمین فرزانگان گفت:
«اولین سینمایی که در بروجرد صندلی تاشو آورد سینما آریا بودکه بعد ها سینما های دیگر هم نیز صندلی هایشان را به صندلی تاشو ارتقاء دادند، آن زمان قبل از شروع فیلم در هر سانس سرود ملی آن زمان نواخته می شد و همه به احترام سرود ملی به پا می خواستند (نگارنده : البته اگر اشتباه نکنم از سال 1355 به بعد عکس طاغوت زمان محمد رضا پهلوی از سینما ها جمع شد و نواختن سرود ملی در سینما ها نیز ممنوع شد) و چون صندلی ها تاشو بودند به محض بلند شدن صندلی جمع می شد و هنگامی که سرود ملی تمام می شد و مردم می خواستند بنشینند و آماده ی دیدن فیلم شوند عده ی زیادی فراموش می کردند با دست صندلی را باز کنند و می افتادند و این به صورتی درآمده بود که زمانی که کسی می خواست به سینما بروند دوستانی که تجربه داشتند به او گوش زد می کردند که بعد از تمام شدن سرود ملی قبل از نشستن صندلی را باز کن و بعد بنشین.
یکی دیگر از خاطراتی که در مورد سینما آریا به یاد دارم این است که : برای جلوه ی بیشتر در نمای سینما از لامپ های نئون استفاده کرده بودند و هنگامی که با تاریک شدن هوا لامپ ها را روشن می کردند بسیار زیبا بود و چون این لامپ به ترتیب روشن و خاموش می شدند مردم فکر می کردند که یک لامپ است و در یک مسیر حرکت می کند و باعث تعجب مردم شده بود».
جناب آقای ابراهیم خرازی یکی از کسبه ی میدان شهدا و صاحب عکاسی خیام درباره ی سینما های بروجرد در آن دوران این چنین به بروجرد سرزمین فرزانگان گفت:
«حدودا سال 1340 بود که فیلم هندی سنگام در بروجرد اکران شد آن زمان زمستانی سختی بود اما با این وجود مردم با شوق زیادی برای دیدن این فیلم به سینماها می رفتند به طوری همه ی سانس های سینما پر می شد و حتی یک جای خالی هم نبود. مردم از شهر های اطرف که شنیده بودند فیلم سنگام در بروجرد به نمایش در آمده است به بروجرد می آمدند و برای دیدن فیلم به سینما ها می رفتند(لازم به ذکر است یک سینما در هند می باشد که 50 سال است از زمان اولین اکان فیلم سنگام روزانه 10 سانس دارد این فیلم را پخش می کند و در هر سانس حتی یک صندلی خالی هم ندارد).
و زمانی هم که در دوران طاغوتی پهلوی فیلم ده فرمان به روی پرده رفت 2 روز کامل سینما مملو از یهودی ها بود به طوری که در این دو روز در همه ی سانس ها شاید یک غیر یهودی نتوانست به سینما برود.»

آپارات ها و تجهیزات قدیم سینماهای بروجرد - اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی
سعید جلیلی یکی دیگر از شهروندان و صاحب فروشگاه لوازم خانگی در میدان شهدا درباره ی خاطراتش از سینما های بروجرد این چنین برای بروجرد سرزمین فرزانگان گفت:
قبل از انقلاب و در اوایل انقلاب قیمت بلیط های سینما 15 ریال که ردیف های جلو بود و بیشتر نوجوانان و جوانان کم پول و بزرگترهای آس و پاس مشتری صندلی های پونزده قرونی بودند و همه ی سر وصدا ها مربوط به این قسمت بود، 20 ریال مربوط به طیقه همکف از ردیف وسط به آخر بود و 25 ریال که مربوط به لژ خانودگی و طبقه ی بالای سینما بود. سینما گرین سیتی به علت محیط خانوادگی آن بیشتر مورد پسند خانواده ها بود البته آن زمان سینما ایران و سالن تابستانه اش هم دنیایی داشت.
تنقلات مردم بیشتر در سالن های سینما شامل تخمه به خصوص تخمه ی آفتاب گردان و ساندویچ های سرد مانند کالباس، تخم مرغ و کتلت بود و بازار کشیدن سیگار هم حسابی داغ داغ بود که باعث ناراحتی خانواده ها می شد به طوری که سعی می کردند در سانس های خلوت به سینما بروند.
البته ناگفته نماند آن زمان درب سینما ها به یکی از مراکز اقتصادی شهر تبدیل شده بودند. در آن زمان در جنب درب سینما ها ساندویچی هایی قرار داشتند که یک شعار داشتند: «اول ساندویچ بعد سینما» و دوره گردها ها نیز در جلوی محوطه ی درب سینماها جمع می شدند و بساط خود را پهن می کردند.
از حاشیه های سینما قبل از انقلاب می توان به بازی های جلوی درب سینما که توسط دست فروشان بر پا می گردید اشاره کرد. عده ای تخمه و تنقلات (یخ در بهشت، آلاسکا، لبو، باقالی و ...) می فروختند عده ای با بازی با ورق که معروف به خال بازی بود سعی در خالی کردن جیب بچه ها و نوجوانان داشتند عده ای با تفنگ بادی و یک تابلو که معمولا روی تابلو عکس یک هنر پیشه معروف ایرانی یا خارجی بود نوجوانان را ترغیب به تیر اندازی می کردند و جایزه درست به هدف زدن یک تیر اضافی بود و عده ای هم با فرفره هایی که چند ضلعی بود و روی هر ضلع آن یک رنگ بود و یک تخته که به چند رنگ متفاوت تقسیم شده بود از بچه ها می خواستند که با گذاشتن چند ریال روی یکی از رنگ های تخته بخت خود را آزمایش کنند و اگر با چرخاندن فرفره در موقع ایستادن همان رنگ تخته نمایان می گردید که پول را روی آن گذاشته اند دو برابر پولشان جایزه می گیرند(انتخاب رنگ دلخواه بود) در غیر این صورت پول خود را می باختند. این بازی ها به نوعی حالت قمار در مقیاس کوچکتری داشت و در این میان نوجوانانی که پول بلیط سینمابشان را به زحمت جمع کرده بودندمی باختند و دلشکسته و با دست خالی به خانه بر می گشتند.
وقتی برق می رفت تا حدود 3 الی 5 بعد ژنراتور های برق سینما به کار می افتادند ولی در این بین سوت و فریاد های تماشاگران به وجد آمده از فیلم، قابل تامل و توجه بود. به علت اینکه فیلم ها در آن زمان به صورت نگاتیو بودند و با دستگاه های آپارات پخش می شدند و همچنین به علت فرسودگی دستگاه های آپارات طبیعتا موقع پخش فیلم، پیش می آمد که فیلم در دستگاه آپارات گیر می کرد یا پاره می شد و یا می سوخت، در این موقع نمایش فیلم قطع می شد و چراغهای سینما را روشن می کردند تا آپاراتچی فیلم ها را بچسباند و معملا زمانی حدود 3 تا 5 دقیقه صرف می گردید، و دوباره صدای سوت و فریاد جمعیت مخصوصا از قسمت 15 ریالی بلند می شد.
تماشا چیان عامه پسند گاهی در خلال فیلم ها به خصوص فیلم های فارسی کلاه مخملی معروف به آبگوشتی که آرتیست فیلم در قالب یک قهرمان با افراد مزاحم درگیر و آن ها را یک تنه آش و لاش می کرد (درگیری مرد با نامرد ها) چنان به وجد می آمدند و به دست زدن و کف و هورا کشیدن می پرداختند که حد و اندازه نداشت.
از نکات جالب سینما ها این بود که در شروع هر سانس با صدای زنگ مانند بسیار بلند و بم و هیجان آوری سه زنگ زده می شد که از آرام به بلند می رفت دیــنگ دنـــگ دنــــگ که خبر از شروع نمایش می داد و هر تماشاچی که در هر جا بود متوجه می شد که فیلم می خواهد شروع شود و پرده سینما که از پارچه ای مخملی و کلفت بود با ابهتی خاص از وسط به حالت دو نیمه می شد و به کنار می رفت و چراغ های سالن خاموش می شد، با شروع به کار آپارات هاله ای از نور به صورت شیپوری و گرد که از باریکی شروع می گردید و گردتر و بزرگ تر می شد و به پرده سفید نمایش می خورد و تصاویر به حرکت در می آمدند.
در تاریکی سینما معمولا یک یا دو نفر کنترلچی در جلوی درب سالن سینما قرار می گرفتند که با چراغ قوه افرادی را که وارد سالن در تاریکی می شدند برای نشتن روی صندلی های راهنمایی می کردند. البته در این تاریکی بعضی ها سعی می کردند از قسمت 15 ریالی به قسمت 20 ریالی و 25 ریالی بروند که گیر افتادن آن ها توسط کنترلچی و کتک خورن و اخراج شدن آن ها از سالن سینما و صدای داد و فریاد و التماس آن ها جالب و باعث اعصاب خرابی دیگر تماشاچیان می شد. در پایان هر سانس نیز دوباره پرده ی سینما بسته می شد ولی در این سال های آخر دیگر از باز و بسته شدن پرده ی اصلی سینما خبری نبود.
از نکات قابل ذکر باید به تبلیغات و پیش پرده های قبل از نمایش فیلم اصلی اشاره کرد که تبلیغات سراسری کشوری و بعد هم تبلیغات محلی و مربوط به شهر و مشاغل مختلف به خصوص لوازم خانگی، موتور، دوچرخه، نوشابه و ... بود. وپیش پرده ها که خیلی طرفدار داشت و به معرفی فیلم های آینده می پرداخت و قصد جلب توجه تماشاگران را برای اکران جدید آن ها داشت.
گاهی برای فیلم های پر فروش یک سانس دیگر اضافه می گردید که بیشتر جوانان و بزرگسالان در سانس های آخر که معمولا 10/30 تا 12/30 شب بود از آن استقبال می کردند که شب گردی های رایج در آن زمان را مضاعف می کرد وگاه درد سر آفرین بود که جای بسی تاسف داشت که جوانان آن زمان را به گرایش سمت انحراف بیشتر و بیشتر سوق می داد.
منابع کتبی:
وبلاگ پیرامون تاریخ بروجرد ، محمد گودرزی
دانشنامه ی آزاد الکترونیک ویکی پدیا
وبلاگ شخصی فرهاد داودوندی ، فرهاد داودوندی
اسناد و مدارک سینما ها ثبت شده در اداره ی ارشاد و فرهنگ اسلامی
همراه با افزودن مطالب و تکمیل و تصحیح مطالب
منابع شفاهی:
جناب آقای فرهاد داودوندی
جناب آقای شیرزاد داودوندی
جناب آقای ابراهیم خرازی
جناب آقای سعید جلیلی
منبع نزد نگارنده و وبلاگ بروجرد سرزمین فرزانگان محفوظ است.
در اینجا جا دارد از آقایان فرهاد داودوندی، فرزاد درخشان، حمید آقائی و خانم خاکباز که در جمع آوری اطلاعات برای این مقاله پویایی و یاری رسانده اند و با من همکاری کرده اند تشکر کنم.
جهت مشاهده ی عکس های بیشتر از سینما های بروجرد لطفا به ادامه مطلب بروید.
جهت مشاهده ی عکس های بیشتر از سینما های بروجرد لطفا به ادامه مطلب بروید.







- ۹۹/۰۹/۱۰